در دنیای سینمایی مارول، فیلم های کاپیتان آمریکا همواره جایگاه ویژه ای داشته اند. از اولین حضور استیو راجرز تا نسخه های اخیرتر که سام ویلسون به عنوان کاپیتان جدید شناخته می شود، این سری به عنوان یکی از قوی ترین داستان های ابرقهرمانی شناخته می شده است. اما به نظر می رسد که با کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز، مارول به نقطه ای جدید و شاید ناامیدکننده رسیده است. این فیلم که به کارگردانی جولیس اوناه و با بازی آنتونی مک کی در نقش سام ویلسون به نمایش درآمد، به هیچ عنوان نتواسته است انتظارات طرفداران و منتقدان را برآورده کند.
مشکلات فنی و بصری: از افتضاح دیجیتال تا صحنه های ساختگی
اولین چیزی که در کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز جلب توجه می کند، کیفیت بصری ضعیف آن است. در یکی از صحنه های ابتدایی فیلم، هریسون فورد در حال قدم زدن در یک قبرستان است و در حال روایت بخشی از پس زمینه شخصیت خود، تادئوس “رعد” راس، می باشد. اما این صحنه به قدری بد ساخته شده است که به سختی می توان باور کرد که این بخش به فیلمی با بودجه 180 میلیون دلار تعلق دارد. تصویری که از “آسمان” به نمایش گذاشته می شود، به شدت غیرقابل باور و مصنوعی است و به نظر می رسد که این صحنه در استودیوهای دیجیتال با استفاده از صفحات سبز و جلوه های ویژه ابتدایی ساخته شده است.

فیلمنامه و شخصیت ها: از پیچیدگی های اضافی تا عدم کارکرد
اگر بخواهیم به قسمت فیلمنامه بپردازیم، باید بگوییم که داستان کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز در حالی که سعی دارد عناصر مختلف دنیای مارول را در خود جای دهد، در نهایت تبدیل به یک پازل پیچیده و پراکنده می شود. در این فیلم، چندین خط داستانی همزمان در حال پیشرفت هستند، که نه تنها لزومی به حضور همزمان آن ها نیست، بلکه همگی آن ها همزمان بار زیادی بر دوش فیلم می گذارند.
سام ویلسون به عنوان کاپیتان آمریکا در این فیلم با مشکلات درونی زیادی دست و پنجه نرم می کند؛ او نمیداند چگونه باید از میراث استیو راجرز مراقبت کند و آیا اصلاً شایسته این عنوان است یا نه. این موضوع می توانست به یک درام عمیق تبدیل شود، اما در عمل، بیشتر شبیه به یک پس زمینه خالی است که با صحنه های اکشن غیرواقعی پر شده است.

فاجعه ای در قلب سینما: آیا مارول به پایان خط رسیده است؟
همه این مشکلات باعث می شوند که کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز بیشتر شبیه به یک پروژه کم کیفیت باشد تا یک فیلم بزرگ و حماسی. مارول، که در گذشته با آثار بزرگی همچون انتقام جویان: جنگ بی نهایت و کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان توانسته بود دنیای سینما را متحول کند، حالا به نقطه ای رسیده است که به نظر می رسد موفقیت های قبلی تنها یادآوری از روزهای طلایی این استودیو هستند.
در حالی که فیلم کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز همچنان به دنبال ادامه دادن دنیای گسترده مارول است، به نظر می رسد که این مسیر فقط به بزرگ تر شدن مشکلات و افت کیفیت منتهی خواهد شد. از ساختار فیلمنامه ای پر از پیچیدگی های بی مورد گرفته تا جلوه های ویژه ضعیف و شخصیت پردازی های ناقص، کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفت انگیز می تواند به عنوان یک یادآوری تلخ از روزهایی که مارول به واقع درخشان بود، تلقی شود.
